loading...
فسـقله|اس ام اس|آهنگ |تکست گرافی|عکس عاشقانه|مذهبی|داستان کوتاه| فیسبوکی|مطالب خواندنی|فیسبوکیا|تصاویر جمله دار جدید
مطالب ویژه فسـقله

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/hamrahi3.png
آخرین ارسال های انجمن
محمد :) بازدید : 559 چهارشنبه 11 تیر 1393 نظرات (1)


داستان پند آموز بخت بیدار تا کمی ترسناک

در ادامه مطلب...



http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/fun195.jpg


وزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.

 

پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود.

 

او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد كجا می روی؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

گرگ گفت : "میشود از او بپرسی كه چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناك می شوم؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید كه دهقانانی بسیار در آن سخت كار می كردند.

 

یكی از كشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

كشاورز گفت : "می شود از او بپرسی كه چرا پدرم وصیت كرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی كه در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیكند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهكاری است ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به شهری رسید كه مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.

 

شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی كه چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاكنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را كه در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف كرد.

 

جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"

 

و مرد با بختی بیدار باز گشت...

 

به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری كه وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یك رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شركت نمی كنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یك زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.

 

و اما چاره كار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج كنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی كه در جنگ ها فرماندهی كند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."

 

شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا كه تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج كن تا با هم كشوری آباد بسازیم."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، كه با وجود آن نه تنها تو كه خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."

 

كشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریك شویم كه نصف این گنج از آن تو می باشد."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف كرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یكنواختی خوراك است اگر بتوانی مغز یك انسان كودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"

 

شما اگر جای گرگ بودید چكار می كردید ؟

 

بله. درست است! گرگ هم همان كاری را كرد كه شاید شما هم می كردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط کیمیا در تاریخ 1393/04/12 و 14:37 دقیقه ارسال شده است

شکلک


کد امنیتی رفرش
تبلیغات

http://s4.picofile.com/file/7868562468/Safahat_berooz2_fb98_blogfa_com_.gif

درباره ما
Profile Pic
سلام به وب تفریحی خودتون خوش امدید می توانید با ثبت بنر تبلیغاتی خود به بازدید خود ارتقاء ببخشید می تونید با عضویت از امکانات و مطالب زیبا بهره ببرید با تشکر ادمین
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کجای ایران زندگی می کنی؟
    تبلیغات
    
  • نسخه موبایل

       نرم افزار فسقله

    در موبایل همراهتان  با جدیدترین مطالب فسقله به روز باشید

    بنر فسقله

    کد بنر رو در وب خود قرار دهید

    سایت پر از خنده

    وبلاگ-کد لوگو و بنر
    پشتیبانی سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 953
  • کل نظرات : 1419
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1416
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 142
  • بازدید امروز : 136
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 136
  • بازدید ماه : 4,704
  • بازدید سال : 55,275
  • بازدید کلی : 8,550,566
  • کدهای اختصاصی

    ابزار هدایت به بالای صفحه

    تلگرام فسقله

    http://up.fesghele.ir/view/775422/9421710734.png

    تلگرام فسقله دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و عکس ها و جوک را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    پیامک های شما

    ناشناس : لباس هايم كه تنگ ميشد ميدادم به اين وآن........ اما دل تنگم را چه كسي مي خواهد؟؟؟؟
    ----------------------------------------------------------------------------- مهسا از کرج: خوشبختي را ديروز به حراج گذاشتند حيف من زاده ي امروزم خدايا جهنمت فرداست پس چرا امروز مي سوزم.
    ----------------------------------------------------------------------------- فریدها :سايت بسيارعالي وپرمحتوايي هس ومطمعناجزبهترين هاست باتشكر
    ----------------------------------------------------------------------------- فریده:گوسفنداني بوديم امدند خرمان كنند گرگ شديم فريده
    ----------------------------------------------------------------------------- نسترن از گیلان :عشق عينك سبزي است كه انسانها باآن كاه رايونجه ميبينند
    ----------------------------------------------------------------------------- آیلین از گیلان: مثل درخت باش اگر لگد هم زدن شكوفه بارانشون كن.آيلين ازگيلان
    ----------------------------------------------------------------------------- فریده: من وخداهرروزفراموش ميكنيم اوخطاهايم رامن الطاف اورا
    ------------------------------------------------------------------------ فریده :آدمهاي موفق كارهاي متفاوت انجام نميدهن كارهارامتفاوت انجام ميدهن
    ------------------------------------------------------------------------ سارا از گیلان: سلام ميخواستم ي خسته نباشيدبگم واسه سليقه وحوصله اي ك به خرج دادين عاليه اينجارودوستم پيشنهادكردحالاشده بهترين لحظات روزم مرسي واقعا
    ----------------------------------------------------------------------------- ناشناس : به رنج هاي فردامينديش رنج هروز براي آنروز كافيست

    پيامک هاي خود را براي ما ارسال نماييد تا با نام شما در سايت قرار دهيم لطفا اخر پيامک نام و اسم شهر خودتون رو ذکر کنيد
    بخش های ویژه

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/5RrN3aWrnz0J12Ob4P9_xA564652.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/kwR9RvQdo4D9KYEzFWMpag521640.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/7uOozexH6nGIflvaA16SZw347592.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/ZmtCoPNQuOxJ_JBeVT_n4Q321561.jpg



    تبلیغات
    HoT

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/10005517_259114897612950_2089726844_n378867.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7-HD-%D9%88-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%84%D9%86%D8%A7-%DA%AF%D9%88%D9%85%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%BE%DB%8C%D9%BE%D8%B1-40948745.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/narges-mohammadi-150x150.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/taaanaz.png

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/www.fesghele.Ir-Maryam%20Masoumi-12.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/ha004.jpg