loading...
فسـقله|اس ام اس|آهنگ |تکست گرافی|عکس عاشقانه|مذهبی|داستان کوتاه| فیسبوکی|مطالب خواندنی|فیسبوکیا|تصاویر جمله دار جدید
مطالب ویژه فسـقله

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

اسلایدر حرفه ای سایکل

http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/hamrahi3.png
آخرین ارسال های انجمن
محمد :) بازدید : 1107 چهارشنبه 07 آبان 1393 نظرات (1)

http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/fun-story.jpg

 

 

یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»
بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.
بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.
روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!
اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟»

بقیه ادامه مطلب....


.
.
.
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری !!!
.
.
.
.
.
.
پزشک قانونی به بیمارستان دولتی سرکی کشید و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد وی را صدا کرد و با کمال مهربانی پرسید: می بخشید آقا شما را به چه علت به تیمارستان آوردند؟
مرد در جواب گفت: آقای دکتر بنده زنی گرفتم که دختری ۱۸ ساله داشت روزی پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت از آن روز به بعد زن من، مادر زن پدر شوهرش شد و چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود، پسری زایید که نامش را چنگیز گذاشتند چنگیز برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما در همان حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدربزرگ برادر تنی خود شده بودم چندی بعد زن من پسری زایید و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و حتی مادربزرگ او شد در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم می شود بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر من است و هم نوه ام.
حالا آقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید آیا کارتان به تیمارستان نمی کشید؟
.
.
.
.
.
.
روزی یکی از اشخاص از خود راضی در غیاب ولتر، نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی، به دیدنش رفته بود. بر خلاف انتظار، دید که وضع اتاق او بسیار درهم و آشفته بوده و گرد و خاک زیادی روی میز تحریرش نشسته است. مرد ازخودراضی از فرط ناراحتی با انگشت خود روی همان میز گردآلود نوشت: «خر» و اتاق را ترک کرد.
فردای آن روز تصادفاً ولتر را در خیابان دید و گفت: «دیروز خدمت رسیدم تشریف نداشتید.»
ولتر با نگاهی به او گفت: «بله، کارت ویزیت شما را روی میز تحریر دیدم!»
.
.
.
.
.
.
یکی‌ از شرکت‌های هواپیمایی برای بازاریابی و فروش بلیطهای پرواز‌های مختلفش، تسهیلات خاصی‌ را برای مدیرانی که همسرانشان را همراه خودشان به سفر‌های هوائی آن شرکت می‌بردند در نظر می‌گیرد و علاوه بر آن ۵۰% تخفیف روی بلیط آنان ارائه می‌کند. بعد از مدتی‌ که می‌بینند این طرح با استقبال خیلی‌ زیادی مواجه شده و اکثر مدیران همسرانشان را در پرواز‌ها همراه خودشان می‌برند، با فرستادن نامه‌ای به همسران این افراد، نظرشان رو در مورد سفر‌ها جویا می‌شوند و پاسخی که از تمام این زنها دریافت می‌کنند همین دو کلمه بود: «کدوم سفر؟!»
.
.
.
.
.
.
روزی روزگاری در زمان‌های قدیم مرد خیاطی کوزه‌ای عسل در دکانش داشت. یک روز می‌خواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود. به شاگردش گفت: «این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی.»
شاگرد که می‌دانست استادش دروغ می‌گوید، حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: «چرا خوابیده‌ای؟»
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: «تو که رفتی من سرگرم کار بودم. دزدی آمد و یکی از پیراهن‌ها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم.»
.
.
.
.
.
.
مردی شیک‌پوش داخل بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شماره‌اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را دارد و به همین دلیل به یک وام فوری به مبلغ ۵۰۰۰ دلار نیاز دارد. کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی دارد و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید و مدارک ماشین فراری جدیدش را که دقیقاً جلوی در بانک پارک کرده بود به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو با وام مرد موافقت کرد آن هم فقط برای دو هفته. کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گران‌قیمت را گرفت و ماشین را به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.
مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت و ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶ دلار کارمزد وام را پرداخت کرد. کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت: «از این که بانک ما را انتخاب کردید متشکریم.» و گفت: «ما چک کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید. ولی فقط من یک سوال برایم باقی مانده که با این همه ثروت، چرا به خودتان زحمت دادید که ۵۰۰۰ دلار از ما وام بگیرید؟»
مسافر نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: «تو فقط به من بگو کجای نیویورک می‌توانم ماشین ۲۵۰٫۰۰۰ دلاری را برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم!»

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط یه بنده خدا در تاریخ 1393/08/28 و 11:24 دقیقه ارسال شده است

یه استاد از دانشجوها میپرسه منو میبینین میگن اره میگه خدارو میبینین میگن نه میگه پس نیس یکی از دانشجو ها میگه منو میبینین میگن اره میگه مغز استادو میبینی میگن نه میگه پس نیس


کد امنیتی رفرش
تبلیغات

http://s4.picofile.com/file/7868562468/Safahat_berooz2_fb98_blogfa_com_.gif

درباره ما
Profile Pic
سلام به وب تفریحی خودتون خوش امدید می توانید با ثبت بنر تبلیغاتی خود به بازدید خود ارتقاء ببخشید می تونید با عضویت از امکانات و مطالب زیبا بهره ببرید با تشکر ادمین
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کجای ایران زندگی می کنی؟
    تبلیغات
    
  • نسخه موبایل

       نرم افزار فسقله

    در موبایل همراهتان  با جدیدترین مطالب فسقله به روز باشید

    بنر فسقله

    کد بنر رو در وب خود قرار دهید

    سایت پر از خنده

    وبلاگ-کد لوگو و بنر
    پشتیبانی سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 953
  • کل نظرات : 1419
  • افراد آنلاین : 64
  • تعداد اعضا : 1417
  • آی پی امروز : 347
  • آی پی دیروز : 365
  • بازدید امروز : 509
  • باردید دیروز : 683
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,389
  • بازدید ماه : 3,389
  • بازدید سال : 87,587
  • بازدید کلی : 8,582,878
  • کدهای اختصاصی

    ابزار هدایت به بالای صفحه

    تلگرام فسقله

    http://up.fesghele.ir/view/775422/9421710734.png

    تلگرام فسقله دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و عکس ها و جوک را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    پیامک های شما

    ناشناس : لباس هايم كه تنگ ميشد ميدادم به اين وآن........ اما دل تنگم را چه كسي مي خواهد؟؟؟؟
    ----------------------------------------------------------------------------- مهسا از کرج: خوشبختي را ديروز به حراج گذاشتند حيف من زاده ي امروزم خدايا جهنمت فرداست پس چرا امروز مي سوزم.
    ----------------------------------------------------------------------------- فریدها :سايت بسيارعالي وپرمحتوايي هس ومطمعناجزبهترين هاست باتشكر
    ----------------------------------------------------------------------------- فریده:گوسفنداني بوديم امدند خرمان كنند گرگ شديم فريده
    ----------------------------------------------------------------------------- نسترن از گیلان :عشق عينك سبزي است كه انسانها باآن كاه رايونجه ميبينند
    ----------------------------------------------------------------------------- آیلین از گیلان: مثل درخت باش اگر لگد هم زدن شكوفه بارانشون كن.آيلين ازگيلان
    ----------------------------------------------------------------------------- فریده: من وخداهرروزفراموش ميكنيم اوخطاهايم رامن الطاف اورا
    ------------------------------------------------------------------------ فریده :آدمهاي موفق كارهاي متفاوت انجام نميدهن كارهارامتفاوت انجام ميدهن
    ------------------------------------------------------------------------ سارا از گیلان: سلام ميخواستم ي خسته نباشيدبگم واسه سليقه وحوصله اي ك به خرج دادين عاليه اينجارودوستم پيشنهادكردحالاشده بهترين لحظات روزم مرسي واقعا
    ----------------------------------------------------------------------------- ناشناس : به رنج هاي فردامينديش رنج هروز براي آنروز كافيست

    پيامک هاي خود را براي ما ارسال نماييد تا با نام شما در سايت قرار دهيم لطفا اخر پيامک نام و اسم شهر خودتون رو ذکر کنيد
    بخش های ویژه

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/5RrN3aWrnz0J12Ob4P9_xA564652.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/kwR9RvQdo4D9KYEzFWMpag521640.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/7uOozexH6nGIflvaA16SZw347592.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/ZmtCoPNQuOxJ_JBeVT_n4Q321561.jpg



    تبلیغات
    HoT

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/10005517_259114897612950_2089726844_n378867.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7-HD-%D9%88-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%84%D9%86%D8%A7-%DA%AF%D9%88%D9%85%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%BE%DB%8C%D9%BE%D8%B1-40948745.jpg

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/narges-mohammadi-150x150.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/taaanaz.png

    http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/www.fesghele.Ir-Maryam%20Masoumi-12.jpg http://up.fesghele.ir/up/mtohi92/Pictures/ha004.jpg